دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

در محضر شیخ

کل یوم عاشورا کل عرض کربلا

   اساس خودسازی

اساس خودسازی، توحید است

«فلاح» در حقیقت جامع همه کمالات انسانی است و راه رسیدن به آن از دیدگاه

 قرآن کریم، خودسازی و تزکیه نفس است. خداوند متعال پس از سوگند‌های متعدد تأکید می‌فرماید:

﴿ قدأفلح من زکها. سوره شمس آیه 9 ﴾
«
کسی به «فلاح» رسید که تزکیه نفس کرد. »

همه آن چه پیامبران الهی از جانب خداوند متعال برای هدایت انسان آورده‌اند،

 مقدمه «فلاح» و شکوفایی استعدادهای انسانی است. مسأله اصلی در

تزکیه نفس، آن است که انسان دریابد خودسازی را از کجا باید آغاز کند،

 و اساس خود سازی چیست؟
از نظر انبیای الهی، اساس خودسازی و نخستین گام در راه تزکیه نفس «توحید» است،

 از این رو نخستین پیام همه پیامبران کلمه «لا إله إلا الله» بود:

﴿ و مآ أرسلنا من قبلک من رسول إلا نوحی إلیه أنه لآ إله إلآ إنا فاعبدون. سوره انبیاء آیه 25 ﴾

«
و ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آن که به او وحی می‌فرستادیم

که خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید. »

نخستین سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز با مردم این بود که:

« یا أیها الناس! لا إله إلا الله، تفلحوا؛

هان ای مردم! بگویید: «لا إله إلا الله» تا رستگار شوید. »

از سویی، تنها، گفتن کلمه توحید کارساز نیست، و آن‌چه اساس خودسازی و موجب «فلاح»

 و رستگاری و شکوفایی کمالات انسانی است، حقیقت توحید و موحد شدن حقیقی انسان است.
نشانه آن که انسان به حقیقت توحید - به مفهوم واقعی و کامل آن - رسیده این است که
می‌تواند

همچون فرشتگان الهی، در کنار ذات خداوندی شاهد و گواه یگانگی حضرت حق جل و علا باشد:

﴿ شهد الله أنه لآ إله إلا هو و الملائکه و أولوا العلم ﴾

«
خداوند، فرشتگان و صاحبان دانش گواه‌اند که خدایی جز او نیست ».

یکی از شاگردان شیخ درباره او می‌گوید: خدایش رحمت کند! تمام همتش در تحصیل لا إله إلا الله،

 و همه گفتارش برای رسیدن به حقیقت این کلمه طیبه بود.
و دیگری می‌گوید: شیخ متخصص در این رشته بود. و با تمام توان تلاش می‌کرد

آن چه را یافته به دیگران منتقل کند و شاگردان را به مرتبه توحید شهودی برساند.

شیخ می‌فرمود:


« اساس خودسازی، توحید است. هر کس بخواهد ساختمانی بنا کند،

ابتدا باید زیرسازی او درست باشد، اگر پایه، محکم و اساسی نبود،

آن بنا قابل اطمینان نیست، سالک باید سیر و سلوک خود را از توحید آغاز کند،

نخستین سخن همه پیامبران کلمه « لا اله الا الله » بوده است.

 تا انسان حقیقت توحید را درک نکند و باور نکند که در وجود،

 چیزی جز خداوند منشأ اثر نیست، و همه چیز جز ذات مقدس حق فانی است،

به کمالات انسانی دست نخواهد یافت. با درک حقیقت توحید،

انسان با همه وجود متوجه آفریدگار خواهد شد. »

همچنین می‌فرمود:
« اگر بخواهی خدا تو را صدا کند قدری معرفت پیدا کن و با او معامله کن
. »
«
وقتی می‌گوییم: « لا اله الا الله » باید راست بگوییم. تا انسان خدایان دروغین

را کنار نگذارد نمی‌تواند موحد باشد و در گفتن لا اله الا الله راستگو باشد،

«اله» چیزی است که دل انسان را برباید، هر چیز که دل او را ربود،

خدای اوست وقتی می گوییم: لا اله الا الله، باید حیران او باشیم. »
«
همه قرآن به کلمه لا اله الا الله باز می‌گردد و انسان باید به جایی برسد

 که در قلب او چیزی جز این کلمه، نقش نبندد و هر چه غیر اوست رخت بربندد:

﴿ قل الله ثم ذرهم: بگو آن خداست سپس آنها را واگذار. سوره انعام آیه 91 ﴾ ».
«
انسان درخت توحید است، میوه این درخت ظهور صفات خدایی است،

 و تا این ثمر را نداده کامل نیست، حد کمال انسان این است که به خدا برسد؛

 یعنی: مظهر صفات حق شود. سعی کنید صفات خدایی در شما زنده شود. او کریم است

 شما هم کریم باشید. او رحیم است شما هم رحیم باشید. او ستار است شما هم ستار باشید ... »
«
آن چه به درد انسان می‌خورد صفات خدایی است،

 هیچ چیز دیگر برای انسان کارساز نیست، حتی اسم اعظم! »
«
اگر در توحید مستغرق باشی، هر لحظه از عنایت‌های خاص حق تعالی بهره‌مند می‌شوی

 که در لحظه قبل برخوردار نبوده‌ای، عنایت‌های حق هر دم تازگی خواهد داشت. »

   غلبه بر شیطان


یکی از برکات کار برای خدا غلبه بر شیطان است. شیخ در این باره، می‌فرمود:
عبد صالح خدا جناب شیخ رجبعلی خیاط - ره---تاریخ عکس در حدود سال 1335 شمسی
« کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشگر و شیطان با جنود خود، برای از بین بردنش قیام می‌کنند ولی « جند الله هم الغالبون ». عقل هم دارای هفتاد و پنج لشگر است و نخواهد گذاشت بنده مخلص، مغلوب شود: ﴿ إن عبادی لیس لک علیهم سلطان: بدان که بر بندگان ( خالص) من دست نخواهی یافت. سوره حجر آیه 42 ﴾. اگر علاقه به غیر خدا نداشته باشی، نفس و شیطان زورشان به تو نمی‌رسد، بلکه مغلوب تو می‌گردند. »

و می فرمود:
« در هر نفس کشیدن امتحانی است، ببین با انگیزه رحمانی آغاز میشود یا با انگیزه شیطانی آمیخته می‌گردد! »


باز شدن چشم دل
جناب شیخ معتقد بود تا انسان به غیر خدا توجه دارد و غیر او را می خواهد در
واقع مشرک و دل او آلوده به زنگار شرک است و در این رابطه به آیه کریمه
( انما المشرکون نجس: همانا مشرکان پلیدند. سوره توبه آیه 28 )
تا وقتی که غبار شرک بر آینه دل باشد، انسان نمی‌تواند با حقایق هستی آشنا شود. از این رو شیخ می‌فرمود:

« تا انسان توجهش به غیر خداست، نسبت به حقایق هستی نامحرم است و از باطن خلقت آگاه نیست. »

اما اگر انسان خالص شود، غبار شرک از آینه دل او زدوده شده و محرم راز آفرینش می‌گردد. جناب شیخ در این باره می‌فرمود:

« اگر کسی برای خدا کار کند، چشم دلش باز می‌شود، اگر مواظب دلتان باشید و غیر خدا را در آن راه ندهید، آن چه را دیگران نمی‌بینند می‌بینید، و آن چه را دیگران نمیشنوند شما می‌شنوید. »




برکات مادی و معنوی اخلاص
قرآن کریم تصریح می‌فرماید که اگر کسی اهل دنیا هم باشد باید بداند که اطاعت خدا از دنیای او نخواهد کاست، بلکه اطاعت خدا علاوه بر دنیا حیات طیبه جاوید را هم نصیب او خواهد کرد:

« من کان یرید ثواب الدنیا فعند الله ثواب الدنیا و الأخرة:
هرکس ثواب دنیوی می‌خواهد ( بداند که ) ثواب دنیوی و اخروی نزد خداوند است. سوره نساء آیه 134 »


به بیان دیگر، خداوند متعال همه چیز است، کسی که خدا دارد همه چیز دارد. یکی از ارادتمندان جناب شیخ می‌گوید: شیخ از من پرسید:

« شغل شما چیست؟ »
گفتم: نجار هستم.
فرمود:
« این چکش را که به میخ می‌زنی به یاد خدا می‌زنی یا به یاد پول؟! اگر به یاد پول بزنی، همان پول را به تو می‌دهند و اگر به یاد خدا بزنی هم پول به تو می‌دهند و هم به خدا می‌رسی. »


برای خدا درس می‌دادم!
یکی از شاگردان شیخ از ایشان نقل می‌کند که:

« در تشییع جنازه آیت الله بروجردی - رحمه الله علیه- جمعیت بسیاری آمدند و تشییع باشکوهی شد، در عالم معنا از ایشان پرسیدم که چطور از شما این اندازه تجلیل کردند؟ فرمود: تمام طلبه‌ها را برای خدا درس می‌دادم. »



خدا کار ما را درست کرد!
یکی از ارادتمندان شیخ از ایشان نقل می‌کند که فرمود:

« اسم فرزندم برای سربازی درآمده بود، می‌خواستم دنبال کار او بروم که زن و مردی برای حل اختلاف نزد من آمدند، ماندم تا قضیه آن دو را فیصله دهم، بعد از ظهر فرزندم آمد و گفت: نزدیک پادگان به چنان سردردی مبتلا شدم که سرم متورم شد، دکتر معاینه کرد و مرا از خدمت معاف دانست، همین که از پادگان بیرون آمدم، گویی اثری از ورم و سردرد نبود! »

شیخ در پایان اضافه کرد که:


« ما رفتیم کار مردم را درست کنیم، خدا هم کار ما را درست کرد. »

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد