دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

عید غدیر خم مبارک باد.

 

 

غدیر

واقعه غدیر حادثه اى تاریخى نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزى است که از تداوم خط نبوّت حکایت مى کند. غدیر نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
آرى غدیر یک سرزمین نیست،
چشمه اى است که تا پایان هستى مى جوشد، کوثرى است که فنا برنمى دارد، افقى است بى کرانه و خورشیدى است عالمتاب.

  

داستان غدیر خم

سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.

نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله  نازل شد و از جانب خدا پیام آورده که: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدیهای نفس اماره به او پناه جست و فرمود: ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می بندم, آنگاه می افزاید چه کسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتراست همه یک سخن می گویند خدا و پیامبرداناترند.

 رسول گرامی می فرماید آیا من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر.نیستم و همگان یک صدا جواب می دهند که چرا چنین است آنگاه فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم یکی ثقل اکبر  که کتاب خداست و دیگری ثقل اصغر که اهل بیت منند. مردم، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید. آنگاه دست علی (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند  سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مومنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقی بود که دوباره آهنگ روح بخش وحی گوش جان محمد صلی الله علیه و آله را نواخت که:‌ «امروز دینتان را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم» و بدین سان علی (ع) از جانب خداوند برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیده شد.

  

سندیت واقعه غدیر خم

 مرحوم علامه امینى در کتاب الغدیر خود  نام راویان  حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى ذکر کـرده اسـت:
در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر,.
در میان تابعین 84 نفر,
در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر,
در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر,
در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر,
در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر,
در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر,
در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر,
در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر,
در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر,
در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر,
در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر,
در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر,
در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر,
در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر

 

حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل, در «سنن» ترمذى, «مسند احمد» و در «مستدرک» حافظ ابن عبداللّه حاکم نیشابورى  به مضامین مختلف ذکر شده است.

 

مفهوم عید

هیجدهم ذی الحجه روز غدیر خم را مسلمین خصوصا شیعیان عید شمرده اند  لغویون عید را از مشتقات ماده "ع و د" به معنای بازگشت می دانند و در  نوروز بازگشت حیات را به پیکر سرد گرامی می دارند حیاتی که در هجوم خزان به  سردی می گراید و در بیداد سرمای زمستان تا مرز نیستی پیش می رود تا آنجا که  گویی هرگز نبوده است. 

در مقام تطبیق این نکته با موازین مکتبی و مذهبی باید گفت عید آدمی   بزرگداشت بازگشت حیات معنوی انسان است. در چنین باوری نوروز انسان روزی است   که وی به خویشتن باز گردد و گمشده اش را دریابد. مثلا در ماه مبارک رمضان   آدمی بعد از سی روز جهاد و مجاهده با نفس سرکش تمام ناخالصی های وجودش را   ذوب می کند تا عبودیت ناب در آن تجلی کند و آنگاه عید فطر است. پس عید  اسلامی بازگشت حیات است و تعیین آن بر عهده شرع اقدس   غدیر بنا بر این تفسیر هر دو شرط را دارد یعنی هم بازگشت به خوبشتن است   .و هم از طرف شرع مشخص شده است.غدیر بازگشت حیات دوباره اسلام است   علاوه اینکه عید غدیر تشریع هم شده است در زیر به نمونه هایی از روایاتی که   غدیر را عید شمرده اند اشاره می شود   فرات بن ابراهیم کوفی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که ایشان به نقل   از پیامبر اکرم فرمودند   یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی  روز غدیر بزرگترین عید امت من است   حسن بن راشد می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم غیر از عید فطر و   قربان برای مسلمانان عید دیگری هم هست فرمودند بلی و این عید از آن دو عید  دیگر با فضیلت تر است   گفتم کدام روز است   فرمود روز هیجدهم ماه ذی حجه عید غدیر خم   عرض کردم قربانت شوم در آن روز چه اعمالی انجام دهیم   روزه بگیرید بر محمد و آلش صلوات بفرستید ...... یقین بدانید فرمودند   انبیا علیهم السلام روزی که وصی خود را نصب می کردند امر می کردند که آن روز  را جشن بگیرند  وقتی به سیره ائمه و پیامبر اکرم مراجعه می شود در می یابیم که پیامبر و  امیر مومنان و سایر ائمه با روز غدیر به عنوان یک عید برخورد کرده و  مسلمانان را به تبریک و تهنیت گفتن به هم دعوت کرده اند  امام حسن علیه السلام روز عید غدیر در کوفه مهمانی بزرگی برپا می داشتند.

 امام علی با فرزندان و گروهی از پیروانش بعد از نماز برای شرکت در مجلس  به منزل امام حسن علیه السلام می رفتند .و پس از اتمام مهمانی امام حسن علیه السلام  هدایایی به مردم اعطا می فرمود   .لذا این حرکت امام حسن علیه السلام موجب شد مردم به روز عید غدیر عادت کنند.

 

اعمال غدیر
 
حادثه غدیر حادثه بزرگی است و عید غدیر عیدی بزرگ و شاید شریفترین عید   مسلمانان است. در بیان ائمه علیهم السلام برای این روز بزرگ اعمالی وارد شده   است که به برخی از آنان اشاره می شود
 1ـ تحکیم بیعت با ولایت
 
همانگونه که پیامبر اکرم بعداز نصب امام علی علیه السلام به امامت مسلمین به   جماعت مسلمانان امر کرد که با او بیعت کنند در سالروز آن حماسه جاوید   پیامبر تجدیدآن بیعت سفارش شده است. لذا زیارت امیرالمومنین و سایر ائمه  مستحب است. به همین منظور ادعیه زیادی نیز وارد شده است
 2ـ اظهار سرور و شادمانی
 
در وصف شیعه و شیعیان گفته شده است که به شادی ما ائمه شادند و به حزن ما   محزون و مسلم است که عید غدیر شادی بخش ترین عید ائمه است و شادمانی شیعه  در این روز فرض است و هارون گوید در روز هیجدهم ذی حجه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم که  فرمود حقا که روز غدیر روز عید فرح و سرور است  در روز عید غدیر اظهار فرح و  امیر المومنین علی علیه السلام نیز فرمودند :
 در روز عید غدیر اظهار فرح وشادمانی
کنید و برادران مسلمان خود را نیز شاد گردانید
 3ـ مصافحه کردن
 
مصافحه یا دست دادن از آداب اسلامی است و در روز عید غدیر به آن تاکید بیشتری شده است. امام علی علیه السلام فرمودند روز عید غدیر هنگامی که  یکدیگر را ملاقات می کنید با هم مصافحه کنید.
 
ذکر مخصوص این روز نیز هنگام مصافحه سفارش شده است   الحمد لله الذی جعلنا من التمسکین  بولایت امیرالمومنین و الائمه   علیهم السلام   ترجمه سپاس خدای را که ما را از جمله درآویختگان به ولایت امیرالمومنین علی  و ائمه علیهم السلام قرار داد
 4ـ پیمان اخوت و برادری
 
از برنامه های اسلام ایجاد اخوت و برادری است. و به همین منظور پیامبر اکرم   بین مسلمانان مهاجرین و انصار پیمان برادری بست و با پیمان اخوت علی را با   خویش برادر نمود و در برخی از زیارات که خطاب به پیامبر می خوانیم السلام   علیک و علی اخیک علی بن ابیطالب علیه السلام یعنی سلام بر تو و برادرت علی  اشاره به همین برادری است  پیمان برادری و عقد اخوت بستن از اعمال وارده در روز غدیر است و صیغه  مخصوصی دارد که در مفاتیح الجنان آمده است
 5ـ احسان و انفاق
احسان و انفاق از دستورات ویژه اسلامی است اما در ایام بزرگ مثل عید غدیر بر  آن تاکید بیشتری شده است  در سیره امام حسن علیه السلام است که ایشان روز عید غدیر مهمانی می داد و شخص  امام علی علیه السلام نیز در آن مراسم شرکت می کرد
6ـ صله رحم
صله رحم از پسندیده ترین آداب اسلامی است و شرع مقدس اسلام بر مطلب تاکید  فراوان نموده است. اما در روز عید غدیر بر این نکته سفارش بیشتری شده است  امام صادق علیه السلام می فرماید از کارهایی که در روز عید غدیر مستحب است  صله رحم است
 7ـ رفع حاجت مومنان
رفع حاجت مومنان از جمله اعمالی است که اسلام برای آن ارزش خاصی قائل شده  است. و ائمه آن را از چند طواف برتر می دانند. در روز غدیر این عمل فضیلت  بیشتری دارد. امام علی علیه السلام فرمودند
کسی که مومنان را در روز غدیر تکفل کند نزد خدای متعال من ضامنش هستم  که از کافر شدن و پریشان شدن در امان باشد   یعنی رفع حاجت مومنان سبب عاقبت به خیری است .
8
ـ غسل کردن و لباس نو پوشیدن
امام صادق علیه السلام فرموده اند در روز عید غدیر پاکیزه ترین لباسهای خود  را بر تن بپوش. با غسل طهارت معنوی حاصل می شود و با  نظافت طهارت ظاهری
9ـ تشکیل اجتماع
در روز عید غدیر به جهت یادآوری روزی که پیامبر به امر خداوند علی علیه السلام  را به امامت امت اسلامی نصب کرد بجاست در مراکزگوناگون گردآییم و به  یاد آن روز بزرگ و ثمراتش شادمان باشیم. ائمه سفارش کرده اند که به جهت  یادآوری مقام محمد صلوات الله علیه و آل او علیهم السلام اجتماعات تشکیل بشود .و خود نیز از این گونه اجتماعات برپا می داشتند .
10ـ دعا روزه و عبادت
روزه و دعا از اعمالی است که در همه اعیاد مورد سفارش و تاکید است خاصه در  روز عید غدیرحسن بن راشد گوید از امام صادق علیه السلام درباره عید غدیر  پرسیدم و حضرت فرمود این عید از عید قربان و فطر برتر است. آن روز را روزه  بگیرید و بر محمد و آلش زیاد صلوات بفرستید.

ولادت امام هادی (ع)

" ولادت دهمین خورشید امامت "

 

هرکه درراه خدا محکم و استوارباشد ، مصائب دنیا بر وی سبک آید ، گرچه تکه تکه شود .

" امام هادی علیه السلام  "

دهمین پیشوای شیعیان ، حضرت امام علی بن محمد الهادی علیه السلام در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در " صریا " ، منطقه ای واقع در 6 کیلومتری مدینه متولد شد . نام مبارک ایشان" علی " ، کنیه اش " ابوالحسن " ، و القاب این بزرگوار : نجیب ، مرتضی ، هادی ، نقی ، عالم ، فقیه ، امین، مؤتمن، طیب  و عسکری (1) می باشد که مشهورتر از همه " هادی " و " نقی " است .

پدر گرامی آن حضرت ، امام جواد علیه السلام و مادر ایشان بانوی گرانقدر و با فضیلتی به نام " سمانه مغربیه " است که به " سیده ام الفضل" معروف بود (2) . محمد بن فرج می گوید :

" ابوجعفر ، محمد بن علی علیه السلام مرا خواست و فرمود : کاروانی از را ه می رسد که برده فروشی در میان آن است و کنیزانی همراه خود دارد. " سپس هفتاد دینار به من داد و امر کرد با آن ، کنیزی را با مشخصاتی که داد ، بخرم.

من ماموریت را انجام دادم . این کنیز که " ام ولد" ( به کنیزی ام ولد گفته می شود که از صاحب خود دارای فرزند شود  که همین خصوصیت موجب آزادی او پس از مرگ مالکش می گردد ) بود ، همان مادر " ابوالحسن" علیه السلام است .

قدر و منزلت این بانوی گرامی بدان پایه بود که امام هادی علیه السلام درباره اش فرمود : " مادرم عارف به حق من می باشد و اهل بهشت است . شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود ، مکر زورگوی لجوج به وی نمی رسد ،  خداوند حافظ و نگهبان اوست و او در زمره مادران صدیق و صالحان قرار دارد ."

 عبادت امام

امامان معصوم علیهم السلام در بالاترین درجه مقام شناخت حق تعالی قرار داشتند و همین درک و بینش عمیق ، آنان را به ارتباط و انس همیشگی با خدا واداشته و سبب می شد که شعله های آتش عشق به معبود و وصال به حق برجانشان شرر افکند و آرامش حقیقی را به ایشان ارزانی دارد .

امام هادی علیه السلام شب هنگام به پروردگارش روی می آورد و شب را با حالت خضوع به رکوع و سجده سپری می کرد و بین پیشانی نورانی اش و زمین ، جز سنگ ریزه و خاک حائلی وجود نداشت . پارسایی و انس با پروردگار ، آن چنان نمودی در زندگی امام داشت که برخی از شرح حال نویسان در مقام بیان برجستگی و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداخته اند .

ابن کثیر می نویسد : " او عابدی  وارسته و زاهد بود . "

یافعی می گوید : " ایشان کمر همت به عبادت بسته، فقیه و پیشوا بود . "

ابن عباد حنبلی نیز می گوید : " کان فقیها، اماماً ، متعبدا

اخلاق حسنه امام

پیشوایان معصوم علیهم السلام انسانهای کامل و برگزیده ای هستند که به عنوان الگوهای رفتاری و مشعلهای فروزان ، هدایت جامعه بشری را به سوی خداوند عهده دار شده اند . گفتار و خوی و منش آنان ،  ترسیم " حیات طیبه " انسانی و وجودشان تبلور تمامی ارزشهای الهی است .

ائمه علیم السلام - به تعبیرامام هادی علیه السلام  در زیارت جامعه کبیره معدن رحمت ، گنجینه داران دانش ، نهایت بردباری و حلم ، بنیانهای کرامت ، خلاصه و برگزیده پیامبران ، پیشوایان هدایت ، چراغهای تاریکی ، پرچمهای پرهیزکاری ، نمونه های برتر و حجتهای خدا بر جهانیان هستند.

حلم و بردباری از ویژگیهای مهمی است که مردان بزرگ به ویژه رهبران الهی که بیشترین برخورد و اصطکاک را با مردم نادان و نابخرد و گمراه داشتند، از آن برخوردار بوده و در پرتو این خلق نیکو، افراد بسیاری را به سوی خود جذب کردند. امام هادی علیه السلام نیز همچون نیاکان خود در برابرناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می کرد با دشمنان حق و ناسزا گویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می کرد. " بریحه" عباسی- که از سوی دستگاه خلافات به سمت امام جماعت مکه و مدینه منصوب شده بود- از امام هادی علیه السلام نزد متوکل شکایت کرد وبرای او نوشت:

 

" اگر خواهان حفظ مکه و مدینه هستی ،  " علی بن محمد " را از این دو شهر بیرون کن ، زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده اند ."

بر اثر تلاشهای پیاپی " بریحه" ،  متوکل امام را از کنار حرم جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله تبعید نمود . هنگامی که امام از مدینه به سمت سامرا در حرکت بود ، بریحه نیز  همراه ایشان بود . در بین راه بریحه به امام گفت :

" تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم . با سوگندهای محکم و استوار سوگند می خورم که چنانچه شکایت مرا نزد امیرالمومنین یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری ، تمام درختانت را درمدینه آتش می زنم ، خدمتکارانت را می کُشم و چشمه های مزارعت  را کور  می کنم . بدان که این کارها را خواهم کرد ."

امام علیه السلام در جواب فرمود :

" نزدیک ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و من این شکایت را که بر خدا عرضه کردم نزد غیر او ، از بندگانش نخواهم برد ."

"بریحه" چون این سخن را از امام شنید ، به دامن آن حضرت افتاد ،  تضرع کرد و از ایشان تقاضای بخشش نمود . امام علیه السلام فرمود : تورا بخشیدم .

 

 

امام علیه السلام در بیان دیگران

امام هادی علیه السلام پیوسته تحت نظر حکومتهای جور بود و سعی می شد که آن حضرت با پایگاههای مردمی و افراد جامعه تماس نداشته باشد.  با این حال آن مقدار از فضایل اخلاقی از ایشان بروز نموده که دانشمندان ، شرح حال نویسان و حتی دشمنان اهل بیت علیهم السلام را به تحسین آن وجود الهی واداشته است .

ابو عبدالله جنیدی از دانشمندان مسلمان می گوید : " سوگند به خدا ، او بهترین مردم روی زمین و برترین آفریده های الهی است . "

ابن حجر در شرح حال آن حضرت می نویسد : " وی در دانش و بخشش وارث پدرش بود . "

متوکل در نامه ای که برای امام علیه السلام می نویسد خاطر نشان می کند :

" امیرالمومنین عارف به مقام شماست و حق خویشاوندی را نسبت به شما رعایت می کند و طبق آنچه مصلحت شما و خانواده تان می باشد عمل می کند ."

شاگردان امام

همواره تشنگان حقیقت و شیفتگان امامت ، در پوششهای مختلف به محضر امامان علیهم  السلام می رسیدند و در حد ظرفیت و معرفت خود از دریای بی کران دانش الهی آن بزرگواران سیراب می شدند .

بنا براظهار شیخ طوسی ، تعداد شاگردان امام هادی علیه السلام بالغ بر 185 نفر بوده است  ؛ که در میان آنان چهره های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند نیز دیده می شود . در اینجا از برخی شاگردان آن حضرت به طور اختصار یاد می شود :

1- ایوب بن نوح : مردی امین و مورد وثوق بود و درعبادت و تقوا رتبه والایی داشت ، چندان که دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده اند . او ، وکیل امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بود .

ایوب به هنگام وفات تنها یکصد و پنجاه دینار از خود به جای گذاشت، در حالی که مردم گمان می کردند او پول زیادی دارد .

2- حسن بن راشد : وی از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهما السلام شمرده می شود و نزد آن دو بزرگوار از منزلت و مقام والایی برخوردار بوده است.

شیخ مفید او را در زمره فقیهان برجسته و شخصیتهای طراز اول دانسته که احکام حلال و حرام از آنها گرفته می شد و راهی برای مذمت و طعن آنان وجود نداشت .

3- حسن بن علی ناصر : شیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی علیه السلام شمرده است . وی پدر جد سید مرتضی از سوی مادر است . سید مرتضی در وصف او می گوید :

مقام و برتری او در دانش و پارسایی ، و فقه روشنتر از خورشید درخشان است . او بود که اسلام را در " دیلم " نشر داد، به گونه ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند . صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده نشود و روشنتر از آن است که پنهان بماند .

4- عبد العظیم حسنی :  وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد ، بر اساس نوشته شیخ طوسی از یاران امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است .

عبدالعظیم ، مردی پارسا ، وارسته ، دانشمند ، فقیه و مورد اعتماد و وثوق امام دهم بود . ابو حماد رازی می گوید : " در سامراء بر امام هادی علیه السلام وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم  ، ایشان فرمود : ای حماد ! هر گاه در ناحیه ای که زندگی می کنی ، مشکلی در امر دین ، برایت پیش آمد از عبد العظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان ."

5- عثمان بن سعید : وی در سن جوانی و در حالی که یازده سال از عمرش می گذشت ، افتخار شاگردی امام را پیدا نمود  . امام هادی علیه السلام در مورد او به احمد بن اسحاق قمی فرمود :

عثمان بن سعید ، ثقه و امین من است ، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هر چه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است .

 امام هادی و شیعیان ایشان در ایران

اکثر شیعیان در قرن نخست از شهر کوفه بودند . این مطلب با مراجعه به کتب رجالی شیعه به خوبی به دست می آید ، زیرا ملقب شدن این افراد به کوفی ، بهترین ملاک برای شناخت آنان می باشد .

از دوران امام باقر و امام صادق علیهما السلام به این طرف ، لقب" قمی " در آخر اسماء تعدادی از اصحاب ائمه به چشم می خورد . اینها اشعری های عرب تباری بودند که در قم می زیستند .

در زمان امام هادی علیه السلام ، قم مهمترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر وائمه طاهرین وجود داشت .

در کنار قم، دو شهر آبه ( یا آوه ) و کاشان نیز تحت تأثیر تعلمیات شیعی قرار داشته و مردم این شهرها از بینش شیعی مردم قم پیروی می کردند .

مردم قم و آوه ، همچنین برای زیارت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام به مشهد مسافرت می کردند که امام هادی نیز آنها را در قبال این عمل
" مغفور لهم" وصف کرده اند .

شهادت امام محمد باقر (ع)

 حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع ) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت , نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى , تعلیم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا کردن سنتهاى جد بزرگوارش در میان خلق , متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است , پرداخت و لحظهاى از این وظیفه غفلت نفرمود .

سرانجام در هفتم ذیحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .

پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنارپدر بزرگوارش - به خاک سپردند .

چند حکایت از مولایمان باقرالعلوم (ع)

کثیرالذکر:

ابن قداح از امام صادق (ع) نقل مى‏ کند که فرمود: پدرم (امام باقر) کثیرالذکر بود، خدا را بسیار یاد مى‏ کرد، من در خدمت او راه مى‏ رفتم مى ‏دیدم که خدا را ذکر مى ‏کند. با او به طعام خوردن مى‏نشستم، مى‏دیدم که زبانش به ذکر خدا گویاست. با مردم سخن مى‏گفت و این کار او را از ذکر خدا مشغول نمى‏کرد.
من مرتب مى‏دیدم که زبانش به سقف دهانش چسبیده و مى‏گوید: «لااله‏الاالله» او در خانه، ما راجمع مى‏کرد و مى‏فرمود تا طلوع خورشید خدا را ذکر کنیم، هر که قراءت قرآن مى‏توانست امر به قراءت قرآن مى‏کرد و هر که ت امر به نمى‏توانست امر به ذکر خدا مى‏فرمود.

تسلیم:

گروهى به محضر امام باقر (ع) مشرف شدند، دیدند امام بچه‏اى دارد مریض است و حضرت در مرض او بسیار ناراحت و بى آرام است. آنها پیش خود گفتند: خدا نکند که این کودک بمیرد و گرنه به خود امام احتمال خطر مى‏رود. در این میان شیون زنان بلند شد، معلوم شد که کودک از دنیا رفت، بعد از اندکى امام (ع) به نزد آنها آمد ولى خوشحال و قیافه‏اش باز بود.
گفتند: خدا ما را فداى تو کند، شما در حالى بودید که ما فکر مى‏کردیم اگر اتفاقى بیافتد شما به وضعى درآیید که موجب غصه ما باشد!! ولى مى‏بینیم که قضیه بعکس شد؟
امام صلوات الله علیه فرمود: ما دوست مى‏داریم که محبوب و عزیز ما در عافیت باشد، و چون قضاى خدا بیاید تسلم آن کار مى‏شویم که خدا دوست داشته است: «فقال لهم: انا نحب ان نعافى فیمن نحب فاذا جاء امرالله سلمناالله فیمایحب»

محبت اهل بیت(ع):

ابوحمزه گوید: سعد بن عبدالله که از اولاد عبدالعزیز بن مروان بود و امام او را سعد الخیر مى‏نامید محضر امام باقر (ع) آمد، و مانند زنان رقیق القلب اشک مى‏ریخت. امام فرمود: یا سعد! چرا گریه مى‏کنى؟! عرض کرد چرا گریه نکنم حال آنکه از خانواده بنى امیه هستم و خدا آنها را در قرآن شجره ملعونه نامیده است .
امام فرمود: تو از آنها نیستى، تو اموى هستى از ما اهل بیت. آیا نشنیده‏اى قول خدا را که از ابراهیم (ع) نقل مى‏کند، فرمود: «فمن تَبعنى فانه منّى» ا

محبت اهل بیت (ع):

بریدبن معاویه عجلى گوید: محضر ابى جعفر (ع) بودم، مردى که از خراسان آمده بود داخل منزل آن حضرت گردید، او پاهاى خود را نشان داد که در اثر پیاده رفتن چاک چاک شده بود، گفت: من از خراسان آمدم به خدا قسم مرا از خراسان و از راه دور به اینجا نیاورده مگر محبت شما اهل بیت. امام (ع) فرمود: «والله لو اَحبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدّین الاالحّب» 6.
به خدا قسم اگر سنگى هم ما را دوست بدارد، خدا آنرا با ما محشور خواهد فرمود، آیا دین جز محبت چیز دیگرى است؟ یعنى دین در محبت خلاصه مى‏شود.

یاران مهدی(عج):

محمد بن ابراهیم نعمانى در کتاب غیبت ص 273 از ابوخالد کابلى نقل کرده که امام باقر (ع) فرمود: گویا مى‏بینم قومى را که درمشرق قیام کرده حق را مى‏طلبند ولى حق را به آنها نمى‏دهند، باز مى‏طلبند، باز حق را به آنها نمى‏دهند، چون چنین دیدند، شمشیرهاى خویش برشانه خود گذاشته قیام مسلحانه مى‏کنند، در این زمان حق را به آنها مى‏دهند ولى آنها قبول نمى‏کنند و گویند: باید خود قیام به حق کرده و حکومت تشکیل بدهیم و چون حکومت را تشکیل دادند آن را تحویل نمى‏دهند مگر به صاحبتان (امام زمان (ع)) کشتگان آنها شهیداند، بدانید اگر من آن زمان را درک مى‏کردم خودم را در اختیار صاحب آن کار مى‏گذاشتم نگارنده گوید: چون این حدیث با انقلاب اسلامى ایران بسیار تطبیق مى‏شود لذا عین حدیث را مى‏آوریم.
«
عن ابى خالد الکابلى عن ابى جعفر (ع) انه قال: کانى بقوم قد خرجوا بالمشرق یطلبون الحق فلا یعطونه ثم یطلبونه فلا یعطونه، فاذا راوا ذلک و ضعوا سیوفهم على عواتقهم فیعطون ماسالوه فلا یقبلونه حتى یقوموا ولا یدفعونها الا الى صاحبکم، قتلاهم شهداء، اما انى لو ادرکت ذلک لاستبقیت نفسى لصاحب هذا الامر».

ویژه سالگرد شهادت امام جواد (ع)

زندگینامه :

ـ ابو جعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین لقبهای آن حضرت جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبیکه یا  ریحانه یا دره از مردم نوبی (شمال سودان) است. در سال 195 هـ ق در مدینه به دنیا آمد و در سال 220 هـ ق در بغداد وفات یافت. مرقد آن حضرت در کاظمین کنار مرقد امام موسی کاظم (ع) قرار دارد.

دوران امامت

ـ امام جواد (ع) در سال 203 هـ ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت. اما جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدینه ماند و در سال 202 هـ ق برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.

امام در بغداد

ـ پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد (ع) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مامون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مامون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد (ع) در آورد. مامون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی، میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتیب داد. دراین مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسری امام درآورد.

سفر حج

ـ امام جواد (ع) پس از چندی به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت، و پایان خلافت مامون در آن شهر ساکن بود. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسی، در سال 220 هـ ق ، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت وبنابر بعضی روایتها به دستور معتصم مسموم شد و در همان سال وفات یافت.

ـ امام جواد (ع) را همه مسلمانان عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و ........ نقل شده است.

حدیشی از امام جواد(ع)

صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى.