دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

دارالقرآن حاملان نور تبریز

وبلاگ دارالقران حاملان نور تبریز ـ خیابان استاد محمد تقی جعفری (ره)

میلاد امام رضا(ع)

قبل از آغاز مطلب امروز، یک سایت جامع و بسیار مفید قرآنی را معرفی می کنم. حتماً دیداری از این سایت داشته باشید: بخش قرآن در سایت حوزه علمیه قم


سلام بر تو ای امام هشتم ،ای فرزند پیامبر و علی،

ای پاره تن فاطمه ای جگر گوشه حضرت موسی بن جعفر،

وای امامی که هر لحظه دل های ما به شوق دیدار حرم مطهرت می تپد،

سلام بر تو ای علی بن موسی الرضا،وسلام بر پدران بزرگوارت و فرزندان پاک ومعصومت. 

فرار رسیدن یاردهم ذی القعده سالروز ولادت هشتمین امام معصوم ،خورشید فروزان ، سلطان خراسان،مایه برکت و افتخار کشور ایران ،

محیوب دلهای شیعیان ،حضرت ابی الحسن علی

 بن موسی الرضا (ع)را به همه مسلمانان جهان بالاخص شیعیان تبریک می گوییم. 

 

 

ولادت:

حضرت امام رضا علیه السلام شب جمعه یازدهم ذى القعده در سال 148 هجرى در مدینه طیّبه به دنیا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسى بن جعفر علیه السلام بود و مادر آن حضرت خانمى بود به نام امّ البنین یا تکتم یا نجمه که هر سه اسم در تاریخ آمده است.
این بانوى بزرگوار زنى با فضیلت بود که خدا او را شایسته همسرى حضرت امام موسى بن جعفر علیه السلام و مادرى امام رضا علیه السلام قرار داده بود.
مرحوم علاّمه مجلسى رحمه الله در جلد 49/7 بحار الانوار نقل مى کند که نجمه مادر حضرت رضا علیه السلام کنیزى بود که حمیده مادر حضرت موسى بن جعفر علیه السلام او را خرید، حمیده مى گوید: حضرت رسول الله (صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم که به من فرمود: اى حمیده، این نجمه براى فرزند تو موسى است، که به زودى بهترین اهل زمین از او به دنیا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسى بن جعفر بخشیدم، وقتى که رضا به دنیا آمد نجمه را طاهره نام نهاد، و این خانم بزرگوار اسامى مختلفى داشت که از آنهاست: نجمه، سکن، سمان و تکتم.
مرحوم مجلسى نقل مى کند که حضرت رضا علیه السلام در دوران شیرخوارگى کودکى درشت بود، و از این جهت زیاد شیر مى خورد، حضرت نجمه گفت: براى شیر دادن به این بچه مرضعه اى بگیرید تا به من کمک کند، از او پرسیدند: آیا شیر تو کم شده؟ گفت: نه لکن من ذکر و نماز و تسبیحى داشتم که از زمان تولّد این کودک کمتر مى توانم به آنها برسم.
مرحوم مجلسى در مجلّد 49/9 بحار الانوار نقل مى کند از خانمى که مى گوید: شنیدم از نجمه که مى فرمود: وقتى به فرزندم على باردار شدم سنگینى حمل را احساس نمى کردم، و وقتى در خواب بودم از داخل شکم خود صداى تسبیح و تهلیل و تمجید خداوند را مى شنیدم، و این باعث خوف و هراس من شده بود، وقتى که بیدار مى شدم صدایى نمى شنیدم، زمانى که رضا به دنیا آمد دست خود را بر زمین گذاشت و سر به اسمان بلند کرد، و لبهاى مبارک خود را حرکت مى داد، گویا حرف مى زد، در این هنگام پدر او موسى بن جعفر (علیه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارک باد بر تو اى نجمه لطف و کرامت پروردگارت، و سپس فرزندم على را در پارچه اى سفید پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و کام او را با آب فرات باز کرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگیر که او بقّیة الله در زمین خدا است.

 

اسامی و القاب

نام آن حضرت ؛علی ؛ بود که این نام در میان دودمان رسول خدا محبوب ترین نام بود ،و نشانه آن نامیدن حضرت امام حسین (ع)چند تن از فرزندان خویش را به این نام است.

کنیه آن حضرت ابوالحسن،و ابو علی بود.

یعضی القاب آن بزرگوار عبارت است از:سراج الله،نورالهدی،قره عین المومنین،رضا ،رضی،فاضل،صابر،وفی،صدیق و همچنین پیامبر خدا (ص) او را عالم آل محمد (ص)نامید.

 همکاری امام رضا(علیه السلام) با دستگاه مامون 

برخی در جریان پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا، به حضرت اعتراض کردند که چرا به همین میزان نام شما جزء د ستگاه خلفای ظالم قرار گرفت.

ایشان فرمود: شان پیغمبران بالاتر است یا اوصیای پیغمبران؟

گفتند:پیغمبران.

فرمود:یک پادشاه مشرک بدتر است یا یک پادشاه مسلمان فاسق؟

گفتند:پادشاه مشرک.

فرمود :حالتی که فردی خود همکاری با تقاضا طلب کند بالاتر است یا موقعیتی که به زور به او تحمیل شود؟

گفتند :وقتی که تقاضا کند.

فرمود: یوسف صدیق پیغمبر بود، عزیز مصر کافر و مشرک بود، و یوسف خود تقاضا کرد که : اجعلنی علی خزائن الارض انی حفیظ علیم. چون یوسف خواست مقامی را بدست آورد که از آن حسن استفاده را به عمل آورد، به علاوه، عزیز مصر کافر بود، مامون مسلمانی فاسق است. یوسف پیغمبر بود و من وصی پیغمبر هستم و خود پیشنهاد کرد و مرا مجبور کردند.

این همان چیزی است که همه منطقها آن را روا می دانند و هر انسان با هر مسلکی، به پیروان خویش اجازه می دهد که با حفظ عقیده و به شرط اینکه هدف، کار برای مکتب باشد نه برای دشمن، وارد دستگاه دشمن شوند. یعنی آن دستگاه را استخدام کنند برای هدف خودشان، نه اینکه دستگاه، آنها را استخدام کرده باشد برای هدف خود. در حالت دوم، این فرد، جزء دستگاه است و نیروی او صرف منافع دستگاه می شود و در حالت اول،فرذ جزء دستگاه است و نیروهای دستگاه را در جهت مصالح مکتب خود استخدام می کند.

همه ائمه این گونه بودند که از یک طرف، شدید همکاری با دستگاههای خلفای بنی امیه و بنی العباس را نهی می کردند و هر کسی که عذر می آورد که بالاخره اگر ما این کار را نکنیم، کس دیگر خواهد کرد، می گفتند: همه افراد، باید از اطاعت آنان سر باز زنند، لذا این عذر منطقی نمی باشد؛ وقتی هیچ کس از دستورات آنها پیروی نکند، حکومتشان فلج می شود. و از طرف دیگر افرادی را که دارای چنین اعتقاد صحیحی بودند و در دستگاه خلفای اموی یا عباسی به صورتی فعالیت می کردند که در واقع دستگاه را برای عقیده شان، استخدام می کردند ،به شدت تشویق می کردند.

برگرفته از کتاب "سیری در سیره ائمه اطهار" شهید مرتضی مطهری 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد